انتظار جواب - من وآینده من
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

لینک دوستان
جستجوی وب

انتظار

 تمام فکر ذهنم این بود که کی مادر تماس خواهند گرفت چون هرچی میگفتند میگفت صبر داشته باش تحقیق میکنند

هرروز  در انتظار یک روز ظهر طاقتم تمام شد با مادرم تماس گرفتم  (داخل شعبه بودم) گفتم تماس بگیرید استرس عجیبی داشتم گفتند خودت تماس بگیر با خانم ط ه تماس گرفتم گفتم میخواهم ایشان را اگر میتونید تماس بگیرید و اجازه بگیرید تلفنی در تماس باشیم یک ساعت بعد تماس گرفتند شماره را دادند و من تماس گرفتم 

تماسی که شروع عشق زیبای ما شد و روز بروز عشق علاقه بهم بیشتر میشد تا اینکه قرار شد در تعطیلات اربعین   بیان 

ادامه در مطلب آینده




تاریخ : چهارشنبه 93/3/21 | 10:46 عصر | نویسنده : بهداد | نظر


  • paper | فروش رپورتاژ بک لینک | رپورتاژ دائمی
  • چت مقاله تراکتور | فروش بک لینک دائمی