دلنوشته - من وآینده من
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

لینک دوستان
جستجوی وب

 

دلنوشته

 

باسلام خدمت دوستان خوبم امیدوارم هرجا که هستید خوب و خوش سلامت باشید

میدانم در امسال فعالیتم چه در وبلاگ نویسی و چه در فضای اجتماعی کم شده چه کنم که صبح زود به سر کار میروم شبهم خسته هستم بقدری که هیچ موضوع خواستی بذهنم نمیرسد از سال 1382 که به وبلاگنویسی روی اوردم تجربیات زیادی آموختم چه در چگونگی ترکیب مطالب و چه مطلبی مخصوص و چه وبلاگی میباشد

و چنین شد که برای  نوشتن خاطرات و واتفاقات زندگیم وبلاگ من و گذشته من که بیانگر خاطرات گذشته خودم هست و اکنون وبلاگی که دران شرف حضور دارید که وبریا  مطالب کپی از خبرگزاری ها و سایتها هم وبلاگهای خواص آن ساختم که در پستهای گذشته ادرس آنها داده شده   

این را گفتم که بدانید در این وبلاگ مطالب از جایی کپی نمیشود و فقط حرفها و نکاتی که برایم مهم بنظر میرسد بیان میکنم بجز شعرهای که بدلم میشینه که میگذارم


روح زندگی

 

از سال 1389 دوره جدید از زندگیم را شروع کردم درست است آنجور که میخواستم نشد ولی گذشت تغییر چند کار ولی خوشحالم که بعضی از خواستهایم که فکر میکردم برسد خوب است رسیدم و طعمش را چه در زندگی مشتریک  قبل از 1389و چه الان هم شغل در دادگشتیر را تجربه کردم و هم پرستاری و منشی مطلب برادرم و صندوقدار کافی شاپ و مدیریت و صندوقداری پیتزا فروشی و حالا تحصیلدار یک موسسه خصوصی  هرچی بود گذشت


زندگی

 

ولی نتیجهای که بهش رسیدم

 اینست باید همیشه شکر گزار خدا بود و ننالیدو از چیزهایی که بدستمان نرسیده  وغصه نخورد از دست رفته ها  از وضعیت حاضرم نسبتا راضیم

ولی واقعا هنوز نفهمیدم از زندگی چه میخواهم نمیدانم شما رسیده اید ؟

مقیه مطالب در ادامه مطلب ببینید

ادامه مطلب...


تاریخ : جمعه 91/11/20 | 2:9 عصر | نویسنده : بهداد | نظر

چشم

باسلام خدمت دوستان خوبم

تو این چند ماهه اخیر خیلی فعالیتم در فضای مجازی کم شده هم فشار کاری و هم مثال دیگه دست بدست هم داد تا نتونم مثل گذشته فعالیت داشته باشم تعدادی از دوستان جویای حالم بودن که کمال تشکر را دارم و تعدادی هم فراموشم کردند

تو این چند ماه همانطور که میدانید اتفاقات زیادی برایم افتاد که بدترین ان برای من سکته برادرم بود

خانواده بسیار تلاش کردند که فشار کمتری به خانواده برادرم وارد بشود که همینجا از مادر عزیزم برادرم و دادمادمان و خانوادهایشان تشکر قدر دانی میکنم واقعا در این لحظات هست که میتوان افراد را شناخت که من بنوبه خودم از داشتم چنین خانوادهای بخود میبالم

و در مورد کارم در این چند ماه که اوایل سال سرپرستی یک فست فود بودم حالا صندوقدار و کمک سرپرست یک کافی شاپ هستم  

واقعا کار سختیست هر نیرویی اخلاقی دارد و بسیار سخت حالا میفهمم چرا پسر عمویم دارد از این کار میرود

واقعا تو این دوره زمانه اگر بخواهی یک کار تنها داشته باشی نیاز به سرمایه و پشتیبان و زرنگ باشی و اگر بخواهی نیروی کسی باشی سختی های خودش انسان میمونه باید چکار کنه کدوم راه را انتخاب کنه

از این زندگی که دارم گاهی راضیم و گاهی ناراضی ولی شاید در این حالی که هستم خیریست

راضی هستم برضای حق

موفق و پیروز باشید انشالله تا وقتی توانش را داشته باشم نمیگذارم این وبلاگ تعطیل بشود و ادامه میدهم چون این وبلاگ قرار هست همانطور که از اسمش پیداست ادامه خواهد داشت تا اینده

التماس دعا

 




تاریخ : شنبه 91/4/24 | 1:27 صبح | نویسنده : بهداد | نظر
       



  • paper | فروش رپورتاژ بک لینک | رپورتاژ دائمی
  • چت مقاله تراکتور | فروش بک لینک دائمی