کار در بانک - من وآینده من
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

لینک دوستان
جستجوی وب

باسلام خدمت دوستان خوبم

من در تمام طول زندگیم آرزوهایی داشتم که به خیلی های آن رسیدم  و خدا راشکر به خیلیهاش هم رسیدم در بعضیهاش به نفعم بود و بعضی جالب نبود که طی این چند سال در مورد همه انها گفتم شاید بگم بروز ترینش

کار در بانک  یا موسسه یا صندوق بود

اسفند 1390 بود خبر دادند پرژه ای که کار میکنم به اتمام راه رسیده  ما که دوسال به امید استخدام آنجا بودیم با دوستانم چند جلسه گذاشتیم عدهای شکایت کردند و مقدار کمی مثل من بدنبال کار دیگر من موقتا به کافی شاپ یکی از اقوام رفتم برادرم خبر داد درخواست منرا برای یک تعاونی داده است و در سال 1391 که به درخواست دوست برادرم صندوقدار یک فست فود و بعد از مدتی سرپرست شدم ولی چون مکانرا به کسی دیگه اجاره دادند و اتفاقاتی که قبلا بیان کردم من دوباره به کافی شاپ بر گشتم آزمون تعاونی و مصاحبه را دادم

شهریور ماه بود که خبر دادند منتظر باشید تا برای تکمیل ثبت نمام خبرتان کنیم  کافی شاپ هم تعطیل شد و من مدتی در مطلب برادرم و جای دیگر کار میکردم  تا اینکه در برج 9 گفتند برای معاینات و... بیایید رفتم و از 22 آذر مشغول به کار شدم با آنکه شغل من پایینترین بود با علاقه رشوع کردم تا امروز هم با نکه همراهان من تلاش بسیاری کردند ارتغا مقام بدهند من  چون با مشکلات آن اشنا بودم گفتم نه راهای زیادی پیمودم خیلی تجربیات آموختم الان بیش از 7 ماه هست که در این شغل هستم

*یادم هست درقبل از آن بسیار دوست داشتم کار در این مکانها را تجربه کنم اینو بگم واقعا استرس زا هست در شغل من (گم شدن چک و ربودن پول از دست ما و گم شدن مدارک و امنیت شعبه وجود دارد*

نتیجه

خدارا شکر در این سالهای عمرم هرچه از خدا خواستم  برآورده کرد حتی چیزهایی که به زیانم بود تا بمن بگوید که اگر دادم و چه ندادم شکر گو  که صلاح تورا من بیش از تو میدانم

دوستان شرمنده که بعلت مشغله کاری و داشتم دوستان زیاد وقت نمیکنم به همه سر بزنم  بیادتان هستم

راضیم به خواست خدا

 

 

 

 

 




تاریخ : جمعه 92/5/25 | 2:35 عصر | نویسنده : بهداد | نظر


  • paper | فروش رپورتاژ بک لینک | رپورتاژ دائمی
  • چت مقاله تراکتور | فروش بک لینک دائمی